- یاوری کردن
- کمک کردن یاری کردن
معنی یاوری کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قضا، حکومت، محاکمه، دیوان کردن، فصل
Arbitrate
арбитрировать
schlichten
арбітрувати
arbitrażować
arbitrar
arbitrare
arbitrar
arbitrer
arbitreren
memutuskan
मध्यस्थता करना
hakemlik yapmak
kutatua
মধ্যস্থতা করা
ثالثی کرنا
کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن
کمک کردن اعانت، قوت دادن نیروبخشیدن
کسی را ناچار از ترک جای مالوف کردن: (زنبورها مار را از باغ زاورا کردند)
با ساطور ریزه ریزه کردن چنانکه گوشت را برای کباب یا سبزی را برای قورمه سبزی و غیره
جولان کردن، پیکار کردن
شکیبایی ورزیدن صبر کردن
نظارت کردن مراقبت کردن، مباشرت کردن کارگزاری کردن
خست داشتن امساک کردن